"راجر تورنهیل" مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی به نام "جرج کاپلان" اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود، در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود، تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام "ایوکندال" است.
آوریل سال 1861، عمارت عظیم تارا در آتلانتا. "اسکارت اوهارا" متوجه میشود که مرد رویاهایش، "اشلى ویلکس" به او علاقه اى ندارد و در صدد است تا با "ملانى همیلتن" ازدواج کند. اما از طرف دیگر "رت باتلر" عضو بد نام یک خانواده ى ثروتمند ساکن چارلستن دلباخته ى "اسکارلت" مىشود و در او ویژگىهایى شبیه به خود پیدا مىکند.