خلاصه داستان
این فیلم در دهه 30 بوداپست اتفاق می افتد. "لزلو" که صاحب یک رستوران است، "آندریاس" را استخدام می کند تا در رستورانش پیانو بنوازد. بعد از مدتی "آندریاس" عاشق پیشخدمت زیبای آن رستوران "ایلونا" می شود. "ایلونایی" که الهام بخش "آندریاس"، برای ساخت تنها قطعهی موسیقیاش می شود. این در حالی است که "لزلو" نیز عاشق آیلونایی" است و با او رابطهی دوستانه و عاشقانه ای دارد...